نوشته شده توسط : امین

در لیپوماتیک، ابتدا با استفاده از یک ابزار به نام کانول و به وسیله حرکات ارتعاشی؛ سلول های چربی شکسته می شود و سپس چربی به آرامی از بدن عبور می کند.
- چرا لیپوماتیک؟
مزایای لیپوماتیک:

امن، موثر و آسان است
روشی کم درد است
زمان عمل کوتاهتر
بهبود سریع
ارزان تر
چاقی و اضافه وزن، یک مشکل عمده در سراسر جهان است. رژیم بد و ناسالم، مصرف غذاهای چرب و فعالیت کم، عوامل ابتلا به وزن زیاد می باشند.

برای افراد چاق بهتر است که ابتدا رژیم سالم و طبیعی را در نظر داشته باشید و فعالیت و تمرین بیشتری داشته باشید. اگر به نتیجه دلخواه خود نرسند، می توانند به دنبال انجام عمل جراحی و جراحی لیپوماتیک باشند.

 

لیپولیز چیست ؟

در این روش برای رفع چاقی موضعی از یک فیبر نوری لیزر که به داخل بافت های چربی فرستاده می شود ، استفاده خواهد شد . برای تخلیه چربی ها ابتدا با تابش اشعه لیزر چربی ها را به صورت نیمه مایع در می آورند و سپس مراحل تخلیه چربی ها از بدن انجام می شود و یا در شرایطی این چربی های نیمه مایع می توانند به راحتی جذب بدن شوند .


عمل لیپولیز تحت بی حسی موضعی انجام خواهد گرفت و مدت زمان ۱ جلسه آن بینن ۱ تا ۳ ساعت به طول می انجامد .


نحوه ی کار لیپولیز :
در این روش بعد از بی حسی موضعی یک سوراخ به قطر ۱ تا ۲ میلی متر بر روی پوست ایجاد کرده و یک فیبر نوری باریک را وارد زیر پوست می کنند . این فیبر نوری از لیزر دیود”Diode” به شکل پالسی به داخل بافت اعمال می شود .


این روش برای درمان چاقی های متوسط و یا به اصطلاح خفیف کارایی مناسبی دارد.


مزایای لیپولیز :
انجام روش لیپولیز به علت ظرافت کار به وسیله ی لیزر نتایج بسیار عالی و مورد پسندی را برای شخص به وجود می آورد به علاوه این روش نسبت به روش های دیگر از درد و تورم کمتری برخوردار است . تابش اشعه لیزر در زیر پوست کلاژن ها را تحریک کرده و در نهایت باعث سفت شدن پوست میشود . از مزایای دیگر این روش از بین بردن و رفع سلولیت می باشد . به طور کل نتایج این روش بسیار زیباتر و ایده آل تر از روش های دیگر است و تقریبا می توان گفت هیچ عوارضی برای شخص ایجاد نخواهد کرد .

چه کسانی مناسب ترین افراد جهت عمل لیپولیز ، اولتراسونیک ، لیپوماتیک ، بادی جت و لیپوست هستند ؟
• افرادی که تجمع موضعی چربی به میزان کم در نواحی خاص داشته باشند .
• وزن کمتر از 90 کیلوگرم داشته باشند .
• عدم وجود بیماری های زمینه ای نظیر دیابت ، فشار خون ، بیماری های قلبی و ...
• عدم وجود سن بالا ( بالای 60 سال )
• عدم وجود بیماری های خونریزی دهنده ( اختلالات انعقادی همانند هموفیلی و... )
• چربی های مقاوم به رژیم و کاهش وزن
• وجود پوست با قدرت ارتجاعی بالا ( عدم وجود شلی پوست )
• عدم وجود ترک ( استریا ) در پوست
• عدم وجود افتادگی پوستی
• وجود ثبات وزن در حداقل 6 ماه گذشته


برای عمل لیپولیز ، اولتراسونیک ، لیپوماتیک ، بادی جت و لیپوست چه ملاحظاتی را باید در نظر گرفت :
این کار جهت حصول بهترین نتیجه نیازمند حضور تیمی مجرب در اتاق عمل و بخش جراحی از جمله متخصص بیهوشی با سابقه و با تجربه در این نوع عمل ، جراح با تجربه و پرستاران تربیت شده جهت مراقبت های خاص این نوع عمل نیاز دارد و ضعف هر کدام از این حلقه ممکن است عمل جراحی را عارضه دار نماید .

عوارض انجام عمل لیپولیز ، اولتراسونیک ، لیپوماتیک ، بادی جت و لیپوست در صورت عدم مراجعه به پزشک متبحر :
• خونریزی و نیاز به تزریق خون احتمالی
• لخته شدن خون در اندام ها
• آمبولی لخته خون
• عفونت زخم
• تغییر رنگ یا زخم شدن پوست
• سوختگی پوست


چه عواملی در ایجاد عوارض عمل لیپولیز ، اولتراسونیک ، لیپوماتیک ، بادی جت و لیپوست دارند ؟
• سیگار کشیدن فرد
• استعمال مواد مخدر به دلیل کاهش خونرسانی پوست
• استفاده از سولاریوم و یا برنزه کردن طبیعی
• استفاده از لیزر مو های زائد در زمان حداقل یک ماه قبل عمل
• استفاده از اپیلاسیون


همه موارد فوق به نوعی موجب التهاب در پوست یا کاهش خونرسانی پوست می شوند و نتیجه عمل را تحت تاثیر منفی خود قرار خواهند داد .


این عمل به هیچ عنوان احتلال از باردار شدن ایجاد نمی کند و محل عمل در چربی زیر پوست می باشد و با حفره شکم هیچگونه ارتباط و تداخلی ندارد .


نکته ی حائز اهمیت آن است که فردی که کاندید انجام این روش می باشد باید از شش ماه گذشته وزن خود را حفظ نموده باشد و پس از انجام نیز در ثبات وزن خود کوشا باشد . هرگونه افزایش وزن غیر طبیعی موجب برهم خوردن تناسب اندام در نواحی غیر جراحی شده می شود .


پروتز سینه :
امروزه یکی از پرمتقاضی ترین و موفق ترین عمل های جراحی زیبایی در بین بانوان، پروتز سینه می باشد. بسیاری از بانوان عزیز بر این باور هستند که سینه هایشان کوچک است و یا اینکه جذاب نیست. برخی از خانم ها سینه هایی دارند که به طور کامل رشد نکرده و یااینکه به دنبال کاهش وزن و یا افزایش سن میزان قابل توجهی از اندازه و تیپیک سینه خود را از دست داده اند. جراحی سینه باعث بازگشت اعتماد به نفس در آنها می شود.


بانوی عزیزی که می خواهد عمل پروتز سینه برایش صورت گیرد، می تواند با کمک مشاور خود اطلاعات کافی را کسب کند و نوع جراحی سینه را انتخاب نماید، به طور مثال نوع،جنس و سایز پروتز و برش لازم جهت جایگذاری پروتز سینه را بداند و از مزایا و معایب انتخاب خود آگاه شود.


بهترین اندازه سینه برای فرد؟
اکثر بانوان سایز سینه ی خود را بر اساس سایز سینه بندشان مشخص می کنند. با توجه به انواع و اندازه های مختلف پروتزهای سینه هر خانمی با توجه به نیاز و سلیقه ی خود میتواند از هر نوع پروتز سینه نیز استفاده نماید . بهترین معیار برای اندازه پروتز سینه این میباشد که عمل پروتز به طور کلی به شما ظاهری زیبا تر و مناسب تر بدهد و مطابق با خواسته شما باشد . جراح پلاستیک در زمان مشاوره اندازه های سینه و قفسه ی سینه ی شما را اندازه گیری میکند تا مشخص سازد چه اندازه سینه ای برای شما بهتر و مناسب تر میباشد و بهترین را به شما توصیه نماید .


نکته مهمی که باید در مورد پروتز سینه گفته شود این است که عامل محدود کننده جهت انتخاب نوع و اندازه پروتز سینه ، فضای در دسترس در زیر سینه ی فرد متقاضی میباشد . بدین شکل که با بالا رفتن حجم هر نوع پروتز سینه ، پهنای آن هم نیز اضافه می شود . بنابراین اگر فرد پروتز سینه ای را که بیش از اندازه بزرگ میباشد انتخاب کند ، امکان دارد لبه ها و کناره های پروتز سینه از اطراف بافت سینه به ناحیه خارجی قفسه سینه بیرون زده و شاید تا گودی زیر بغل نیز ادامه پیدا کند .

سن مناسب برای انجام پروتز سینه 18 سالگی به بالا می باشد.


محل قرار گیری پروتز سینه در زیر عضلات و یا روی عضلات می باشد، که با توجه به آناتومی بدن و نظر فوق تخصص پلاستیک و سلیقه مراجعه کننده مشخص می شود.


نیمی از بیماران قبل از بارداری و دوران شیردهی تحت عمل قرار می گیرند و هیچ مشکلی در شیردهی ابراز نکرده اند، زیرا برش انجام شده کوچک است و پزشک سعی بر این دارد که میزان بهم ریختگی غدد شیری اطراف نیپل را حداقل ممکن برساند و پروتز در زیر بافت موثر شیردهی قرار می گیرد در نتیجه تغذیه کودک به راحتی انجام می شود.


عموما پروتزهای سینه که در زیر عضلات قرار می گیرند، تداخل کمتری در ماموگرافی ایجاد می کنند.


توصیه می شود استفاده ار هرنوع دارویی که حاوی آسپرین و ایبوپروفن، یا هرماده ای که منجر به کاهش وزن شود، حداقل دوهفته قبل از جراحی قطع شده و ویتامین هایی نظر ویتامین E حدود ده روز پیش از عمل استفاده نشود.


مدت بهبود بستگی به آناتومی بدن افراد مختلف متفاوت است اما بیشتر افراد پس از 1الی2 هفته قادر به انجام فعالیت های روزمره خود می باشند.



:: موضوعات مرتبط: لیفت صورت , لیپوماتیک , پروتز سینه , جراحی فک , لیزر موهای زائید , تزریق چربی , هایفو تراپی , لاغری موضعی با کرایولیپولیز , کرایولیپولیز , میکرودرم ابریژن برای جوان سازی پوست , بیماری لیپودما و درمان آن , لیپوماتیک کاهش سینه , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , اقدامات قبل و بعد از جراحی زیبائی شکم , لاغری و پیکر تراشی , ابدومینوپلاستی , ,
:: برچسب‌ها: هزینه لیپولیز , فیلم عمل لیپولیز , لیپولیز صورت , قیمت لیپولیز شکم در اصفهان , لیپولیز در اصفهان , معنی لیپولیز , لیپوماتیک چیست , لیپولیز ران , ,
:: بازدید از این مطلب : 505
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

لیپوماتیک روش جدیدتری است که در زمان تخلیه چربی، به سلول های چربی هیچ آسیبی نمی رساند . در نتیجه امکان استفاده از سلول های چربی برای تزریق به سایر نقاط بدن وجود دارد.
اما این امکان در روش لیپوساکشن وجود ندارد.
در لیپوماتیک شکستن سلول های چربی به کمک ارتعاشات است و حرارت سبب از بین رفتن چربی نمی شود. ولی در لیپوساکشن این اتفاق بوسیله حرارت صورت می گیرد.

در نتیجه درد، عوارض و... در لیپوماتیک کمتر است.

لیپوماتیک با یک کانول ای که به طور خودکار 360 درجه چرخش می کند،کار می کند.
این حرکت چرخشی اجازه می دهد تا چربی به طور خودکار تحریک شود.
این روش بسیار امن و در عین حال مؤثر است و اگر در طول عمل جراحی، اقدامات ایمنی لازم انجام شود، خطرات کمی دارد.
روش کار این دستگاه؛ جراحان را قادر می سازد با دقت در فرایند تخلیه چربی تمرکز کنند.
در لیپوماتیک، جراح برش را در ناحیه مورد نظر ایجاد می کند، سپس تونل هایی ایجاد می کند تا دستگاه کانولا بتواند به مقادیر چربی دسترسی پیدا کند. در حین این روش درد وجود ندارد . طی ارتعاشات سلول های چربی شکسته می شود و از بدن خارج می شود.

 

دلیل اصلی پیکرتراشی به روش لیپوماتیک (Liposculpture) کاهش وزن نیست بلکه حالت دهی دوباره به بدن است. معمولا از این روش برای نقاطی استفاده می کنند که با ورزش و رژیم لاغر نمی شوند. این نواحی در خانم ها بیشتر قسمت ران و باسن و در آقایان قسمت های شکم، کمر و پشت می باشند.

آماده سازی پیکرتراشی به روش لیپوماتیک
اگر سلامت کلی شما خوب است و از دیدن مقداری خون نمی ترسید، می توانید پیکرتراشی به روش لیپوماتیک را بدون آزمایشات اولیه انجام دهید. در غیر این صورت پیشنهاد می شود آزمایشات پزشکی، رادیوگرافی و تست خون صورت گیرد. اگر ویتامین مصرف می کنید با پرشک خود در میان بگذارید تا ماده جایگزین مناسب را برایتان تجویز نماید. معمولا دکتر به شما توصیه می کند از اهدا خون حداقل تا 10 روز قبل از لیپوماتیک پرهیز نمایید. پس از درمان، ناحیه زخم با باند الاستیک پوشانده می شود بنابراین مهم است که قبل از آن فشار خود را بگیرید تا پس از درمان مشکلی از بابت بسته شدن زخم به وجود نیاید.


روش کار
روز عمل لیپوماتیک پس از خوردن صبحانه باید در کلینیک حاضر شوید. باند مخصوص به خود را همراه داشته باشید. قبل از درمان از شما عکس گرفته می شود. برخی تست های پیش عملیاتی صورت می گیرد که ضربان قلب و فشار خون شما را اندازه گیری می نمایند. سپس دکتر به دقت مکان هایی که باید درمان شوند را علامت گذاری می کند.

 

پیکر تراشی به روش لیپوماتیک تحت بی حسی موضعی صورت می گیرد و در صورتی که مایل باشید از مسکن درون رگی استفاده می شود. محلول بی حس کننده از طریق خراشی که حدوداً 3میلی متر طول دارد تزریق می شود. چربی ها متورم شده و مولکول های چربی به مایع تبدیل می شوند. سپس این چربی مایع شده با استفاده از سوزن مکیده می شود. چربی از نواحی که قبل از درمان توسط دکتر علامت گذاری شده بودند برداشته می شود.

 

در صورت لزوم تا انتهای آزمایش می توانید بیایستید، اینکار بر اثرات گرانشی غلبه می کند. خراش ایجاد شده به قدری کوچک است که احتمال وجود هرگونه جای زخم بسیار پایین می باشد. پس از آن برای مدتی در اتاق بازیابی باقی خواهید ماند و بر روی تخت مناسب استراحت خواهید کرد. تا ساعاتی پس از لیپوماتیک احساس بهتری پیدا می کنید و قادر هستید به سر کار بروید اما به یاد داشته باشید پس از لیپوماتیک تا چند روز رانندگی نکنید. همچنین توصیه می شود به هنگام شب تحت مراقب باشید.

 

روش لیپوماتیک,زیبایی اندام,عوارض لیپوماتیک

 

پس از لیپوماتیک ناحیه درمان شده به شدت با بانداژ بسته می شود تا مانع از خون ریزی، تورم و درد شود. بسته به اینکه چه قسمت هایی از بدن تحت درمان قرار گیرد، ممکن است از بانداژهای مختلفی استفاده گردد. ممکن است لازم شود 3-4 هفته پس از درمان از بانداژ استفاده گردد. جای زخم و تورم حداقل طی 7 الی 10 روز پس از لیپوماتیک از بین می روند. به دلیل اینکه ممکن است از جای زخم تا چند روز خون بیرون بیاید بهتر است آنتی بیوتیک مصرف کنید تا از عفونت های احتمالی جلوگیری گردد. در صورتی که قسمت بزرگ تری از بدن تحت درمان قرار گیرد نیاز به بازیابی بیشتری است و دوران مراقبت طولانی تری خواهد داشت.


عوارض جانبی پیکرتراشی به روش لیپوماتیک (عوارض لیپوماتیک)
زخم، سوزش، تورم و بی حسی دائمی در اطراف ناحیه تحت درمان
ممکن است در قسمت هایی که کانال مکش وارد شده کمی بریدگی و خراش ایجاد شود
کشیدگی یا خشک شدگی پوست پس از درمان.
تغییر رنگ موقت پوست
نامتقارن شدن سطح پوست قسمتی که درمان شده
ار بین رفتن عصب و پوست. گرمای حاصل از عملیات لیپوماتیک ممکن است قسمتی از پوست و بافت بدن را بسوزاند و عصب ان قسمت را از بین ببرد.



:: موضوعات مرتبط: جراحی بینی , لیفت صورت , لیپوماتیک , پروتز سینه , جراحی فک , لیفت ران , جراحی گوش , جراحی چانه , میکرودرم ابریژن برای جوان سازی پوست , طب سوزنی , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ابدومینوپلاستی , ,
:: برچسب‌ها: هزینه پیکر تراشی , عوارض پیکر تراشی , پیکر تراشی در اصفهان , پیکر تراشی در شیراز , فیلم پیکر تراشی , بهترين دكتر ليپوماتيك در تهران , عکس پیکر تراشی , پيكر تراشي چيست , ,
:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 اسفند 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی آن برآید.از این رهگذر است که شهر می‌تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین الملل بهبود بخشد.بدین ترتیب شهردار باید خود را «مدیر شهر» بداند نه «مدیر شهرداری». این دو با هم تفاوتهای بسیار دارند چه اینکه اولی مسئول ارتقای قابلیت‌ها و توانمندی‌های شهر و شهرنشینان است در حالیکه دومی بیشتر مجری است و پاسخگویی آن تنها محدود به نحوه عملکرد است و نه نتایج و پیامدها.بسیاری، معتقدند که جامعه آینده، جامعه‌ای شهر نشین خواهد بود. بنابراین، شهرها به جای این که مکان‌هایی بی ثمر برای سرمایه گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید که به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند. این مراکز، باید که آفرینشگر فرصتهایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها جمعیت ساکن در آن، بلکه جمعیت تمامی کشور باشد.

1- آماده سازی زیرساخت‌های اساسی برای عملکرد کارآمد شهرها

2- آماده سازی خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود بهره وری و بهبود استاندارد‌های زندگی شهری

3- تنظیم فعالیت‌های تاثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت، سلامتی و رفاه اجتماعی جمعیت شهری

4- آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیت‌های مولد و عملیات کارآمد موسسه‌های خصوصی در نواحی شهری

5. برنامه ریزی استراتژیک

وظایف کنونی مدیریت شهری (صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظامهای اجتماعی و سیاسی گوناگون)، تنها محدود به مواردی از قبیل برنامه ریزی، خدمات رسانی، مدیریت فرهنگ محلی، انجام پروژه‌های عمرانی و… نمی‌شود. بلکه جهت دهی فعالیتهای شهری و ترسیم چشم انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار از جمله مهمترین وظایف مدیران شهری به شمار می‌رود. یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی آن برآید.

از این رهگذر است که شهر می‌تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین الملل بهبود بخشد.



:: موضوعات مرتبط: لیفت صورت , تزریق بوتاکس و ژل , جراحی گوش , نظرات مردم درباره لیپوماتیک , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ,
:: برچسب‌ها: مدیریت , مدیریت شهری , وظایف مدیریت شهری , وظایف , برنامه ریزی شهری , برنامه ریزی , برنامه ریزی استراتژیک ,
:: بازدید از این مطلب : 518
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 31 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

ارزش کار خود را بالا ببرید و به همان اندازه شاهد رونق حرفه خود باشید. آدم‌های موفق در یک محیط کاری جدید به شغل خود همانند یک محصول مهم تجاری می‌نگرند، هرگز ارزش‌های آن را دست کم نمی‌گیرند و بخوبی آگاهند تا زمانی در محیط کارشان ارزشمندند که بتوانند سودآوری داشته باشند، چه برای خود و چه برای شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار می‌کنند.

یک محصول، زمانی در بازار پرفروش می‌شود که از کیفیت خوب، تبلیغات، بازاریابی قوی و چندین فاکتور موثر دیگر در جلب توجه مشتری برخوردار باشد و افراد نیز زمانی می‌توانند شاهد رونق حرفه خود باشند که ارزش کار خود را بالا ببرند، برای بالا بردن توانایی‌های خود بکوشند، درباره توانایی‌های خود تبلیغ کنند و در محیط کار انعطاف‌پذیر باشند. برای نیل به همه این اهداف، آدم‌های موفق همچنین می‌دانند که تابع بازار خود هستند و این بازار جایی نیست جز سازمان، شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار می‌کنند.

آنها باید از تمام جوانب کاری شرکتی که برای آن کار می‌کنند؛ آگاه باشند و به نوع مهارت‌های خود، تقاضا برای آن مهارت‌ها و توانایی‌های تغییر و تحولات مختلف در محیط کارشان و پروژه‌هایی که در ارتباط با شغلشان است، آشنا باشند. با آگاهی از همه این عوامل، آنها باید درصدد بالا بردن ارزش کار خود باشند.
برای این کار باید از همه مهارت‌های خود به‌نحو‌ عالی استفاده کنند، درصدد یادگیری مهارت‌ها و تجربه‌های جدید باشند و بتوانند خود را با شرایط جدید کاری و تغییر و تحولات سازمانی منطبق کنند.
● به ابزارهای خود اعتماد دارید؟

وقتی کسی را برای انجام کاری (همچون کارهای مختلف تعمیراتی و غیره) استخدام می‌کنید؛ دوست دارید که او از بهترین و روزآمدترین ابزارهای لازم در کارش استفاده کند تا پولی که به او می‌پردازید هدر نرود و حتی در آینده مشتری دایمی او شوید، چنین مثالی درباره شما نیز صدق می‌کند.

ابزار کار شما آن چیزی است که می‌دانید و چگونگی انجام کاری که به شما محول شده. دستمزد شما بر مبنای ارزش‌های فعلی دانش و مهارتتان است.امروزه مهارت‌ها و فناوری‌های جدید، با سرعتی بیش از گذشته، در حال ورود به بازار و معرفی به مشاغل مختلف هستند.

بنابراین مطمئن باشید که کس دیگری در جایی دیگر، مشغول یافتن راهی بهتر، موثرتر، سریع‌تر و حتی کم‌هزینه‌تر برای انجام کاری است که شما در حال حاضر آن را انجام می‌دهید.
این مطلب را از دست ندهید:  مشاوره بازاریابی برای کسب‌و‌کارهای کوچک 3

به خاطر داشته باشید، اگر نتوانید از مهارت‌ها و تکنولوژی‌های جدید در کار خود استفاده کنید یا دانش خود را روزآمد کنید؛ همکاران و رقبای شما این کار را خواهند کرد و شما از قافله عقب خواهید ماند.

در این زمینه به مثالی خوب اشاره می‌کنیم. زمانی انجام کارهای مختلف گرافیکی به صورت دستی و با داشتن ذوق و سلیقه لازم از سوی گرافیست امکان‌پذیر بود، اما امروزه با ورود کامپیوتر در همه عرصه‌ها، کارهای گرافیکی راحت‌تر انجام می‌گیرد. در این میان، با توجه به برنامه‌های مختلفی که برای انجام کارهای گرافیکی با کامپیوتر به بازار عرضه شده، برگ برنده با کسی است که بیشترین احاطه را بر برنامه‌ها داشته باشد و بتواند از هر یک از آنها در جای لازم استفاده کند. به خاطر داشته باشید که مهارت‌ها، قابلیت‌ها و توانایی‌های ما تا زمانی با ارزش هستند که کسی حاضر باشد برای استفاده از آنها پول پرداخت کند. شرکت‌ها و کارفرمایان امروز در بازارهای جهانی برای روزآمدترین مهارت‌ها و دانش کار، پول پرداخت می‌کنند؛ بنابراین برای رقابت در عرصه بین‌المللی، باید بتوانید خود را «مجهزتر> کنید و نه فقط «مجهز
چرا که در غیر این صورت، فرد دیگری با شرایط بهتری نسبت به شما از راه خواهد رسید و جایگزین شما خواهد شد.
● چه ابزارهایی در دست دارید؟

در عصری که هر روز آن دستخوش تحولات مختلف است، باید خود را با تغییرات و تحولات جدید در محیط کار آماده کرد.

همه ما در محیط کار خود با چالش‌های مختلفی از جمله با تغییرات و تحولات جدید از جمله یافتن جایگزینی برای شغل فعلی خود مواجهیم و این چالش، زمانی جدی‌تر می‌شود که حس کنیم فقط در یک حوزه قادر به فعالیت هستیم و کار دیگری از دستمان بر نمی‌آید.

برخی‌ با چند مشاوره و تست روان‌شناسی و… براحتی به قابلیت‌های دیگر خود که البته بالقوه هستند پی می‌برند؛ در‌حالی‌که برخی دیگر به طور اتفاقی و حتی ناآگاهانه متوجه آنها می‌شوند. در هر دو حالت، افراد به این نتیجه می‌رسند که مهارت‌ها و علایق و قابلیت‌های بیشتری نسبت به آنچه فکر می‌کنند دارند و برای یافتن مهارت‌ها و علایق جانبی، چه برای آنهایی که حرفه‌ای هستند و چه برای آنهایی که به صورت تفننی کار می‌کنند؛ روش‌های مختلفی وجود دارد.

در مدرسه یا دانشگاه در چه درس‌هایی نمرات خوب می‌گرفتید؟ به چه کارهایی علاقه داشتید؟ در حال حاضر در چه کارهایی مهارت دارید، آیا کسی از شما در کار دیگری تعریف کرده است؟ فکر می‌کنید چه استعدادهای ذاتی‌ دیگری دارید؟ دست و دلتان به چه کار دیگری می‌رود؟ در پاسخ به سوال‌های فوق و سوال‌های مشابه، به فهرستی از فعالیت‌ها و کارهایی می‌رسید که از انجام آنها لذت می‌برید یا در گذشته لذت می‌بردید. مطمئنا این‌گونه فعالیت‌ها، نیازمند مهارت‌ها و توانایی‌هایی هستند که شما در خود دارید و از وجود آنها بی‌خبرید. پس معطل چه هستید؟ آنها را کشف کرده و به نحو بهینه از آن استفاده کنید.
این مطلب را از دست ندهید:  ایده‌های خلاقانه در کسب‌و‌کار
● مهارت‌ها چقدر با ارزش هستند؟

برخی مواقع انسان‌ها بعضی کارها را بی‌دردسر انجام می‌دهند و به این‌که آن را چگونه انجام می‌دهند فکر نمی‌‌کنند. با این حال، در انجام همین کارهای ساده هم، فرآیندهای مختلفی دخیلند و برای انجام این فرآیندها، مهارت‌های مختلفی مورد نیاز است؛ مهارت‌هایی که با ارزش‌تر از آن چیزی است که شما فکر می‌کنید.
برای تعیین ارزش مهارت‌هایتان می‌توانید تمرین زیر را انجام دهید.

یک صفحه از آگهی روزنامه را جدا کنید (به صفحه خاصی توجه نکنید چون در هر حال دنبال یافتن یک شغل نیستید و این کار فقط یک نوع تمرین است.)

عنوان آگهی، یعنی شغل و پستی را که برای استخدام افراد آگهی می‌شود با یک تکه نوار نامرئی بپوشانید (طوری که بعدا بتوانید آن را جدا کنید و عنوان را بخوانید.)

حال به فهرست شرایط مورد نیاز داوطلبان مراجعه کنید. از یک ماژیک فسفری یا روشن، برای جدا کردن مهارت‌هایی که به آنها در مشاغل مختلف نیاز هست و شما آن را در خود می‌یابید، استفاده کنید. حال نوارهای چسبیده را بردارید و به عنوان آگهی‌ها توجه کنید. حتما غافلگیر خواهید شد؛ چون خواهید دید واجد مهارت در حوزه‌ها و مشاغلی هستید که هرگز به ذهنتان خطور نمی‌کرد. بنابراین به خاطر داشته باشید که مهارت‌های یک فرد کارآمد در زمینه‌های کاری مشابه، قابل استفاده‌ است (هر غذا ادویه خاص خود را می‌طلبد، اما برخی غذاها با ادویه مشابه تهیه می‌شوند.)

حال که متوجه مجموعه‌ای از حوزه‌های مختلف کاری شده‌اید که به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؛ زودتر می‌توانید فهرستی از مشاغل مورد علاقه خود را به ترتیب اولویت فهرست کنید البته ممکن است نام برخی شغل‌ها را نشنیده باشید؛ این‌ها همان مشاغل جدید هستند که با پیشرفت و تکنولوژی تولید می‌شوند.



:: موضوعات مرتبط: پروتز سینه , تزریق بوتاکس و ژل , پروتز باسن , نظرات مردم درباره لیپوماتیک , میکرودرم ابریژن برای جوان سازی پوست , بیماری لیپودما و درمان آن , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ,
:: برچسب‌ها: کسب و کار , رونق کسب , رونق , کالا , ارزش کالا , تحولات سازمانی , فروش , محصول ,
:: بازدید از این مطلب : 496
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 13 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

خلاصه:قبلاً، بخش نخست اظهارات برايان تريسي مشاور برجسته مديريت و اقتصاد و خودارتقايي در روز اول سمينار سه روزه «مديريت نوين در قرن 21» به‌اطلاع شما رسيد.(به سایت منبع مراجعه فرمایید)
در اين قسمت، توجه شما را به بخش دوم سخنان سليس و روان وي كه در روزهاي دوم و سوم سمينار براي علاقه‌مندان ايراد شد جلب مي‌كنيم كه اميدواريم موردتوجه و استفاده قرار گيرد.

 

روز دوم- رقابت براي فروش بهتر
1. واقعيتهاي جديد درباره فروش
2. جستجو و يافتن مشتري – کليد فروش موفق
3. ارتباطات در فروش
4. مثلث طلائي فروش
5. قطعي ساختن و تکميل فرايند فروش
6. هفت راه فروش موفق

 

1- واقعيتهاي جديد درباره فروش
در فروش هدف برقراري ارتباط با مشتري و متقاعد ساختن وي براي خريد به شيوه‎اي هر چه موثرتر است. براي اين منظور بايد شناخت کاملي از مشتري داشت. بايد تعريفي از يک مشتري ايده‎آل داشت. بايد از خود پرسيد چرا مشتري بايد محصول ما را براي خريد انتخاب کند.

واقعيتهاي تازه‎اي که راجع به فروش مطرحند به قرار زيرند:
1- امروزه، تعداد فروشندگان بيشتر از تعداد خريداران است.
2- امروزه، فروش از هر زمان ديگري پيچيده‎تر است.
3- امروزه، فرايند فروش تمرکز بيشتري را نسبت به گذشته طلب مي‎کند.
4- جلب اعتماد مشتري، امروزه بيش از هر زمان ديگري در فروش مطرح است.
5- براي موفقيت در فروش، بايد اصول اوليه را به شدت مورد توجه قرار داد.

از جمله مسائل کليدي که در فروش مطرح است يافتن مشتري، ايجاد حسن تفاهم و رابطه نزديک با مشتري، تشخيص نيازها، معرفي محصولات يا خدمات مورد ارائه، پاسخگوئي کامل و قانع کننده به سوالات مشتري، تکميل و قطعي ساختن فرايند فروش (اطمينان از اينکه مشتري درست در همين لحظه از شما خريد مي‎کند_)، و خريد مجدد مشتري از شما در آينده هستند.

 

2- جستجو و يافتن مشتري – کليد فروش موفق
براي هر آنچه که در مورد فروش انجام مي‎دهيد از قانون 80 به 20 تبعيت کنيد. وظيفه اصلي يک فروشنده خلق مشتري و سپس حفظ آن است. به عنوان يک فروشنده خوب بايد هشتاد درصد زمان خود را صرف ايجاد مشتري کرده و تنها بيست درصد زمان خود را به حفظ آنها اختصاص دهيد.

فرايند فروش شامل سه فعاليت پايه‎اي و اصلي است: ابتدا جستجو و يافتن مشتري است؛ سپس ارائه محصول و متقاعد ساختن مشتري براي خريد از شماست؛ و در پايان هم پي‎گيري و قطعي ساختن فرايند فروش، يعني خريد درست در همان لحظه، است. براي يک فروش موفق بايد هشتاد درصد از وقت به دو مرحله اول و تنها بيست درصد به مرحله سوم اختصاص يابد. قوي‎ترين و پربارترين واژه در در عرصه فروش «اکتشاف» است. يعني مهمترين کار جستجوي مشتري و يافتن آن است.

 

3- برقراري ارتباط در فروش
قانون- کسي از شما خريد نخواهد کرد، مگر اينکه متقاعد شود که شما دوست او بوده و در راستاي علايق او عمل مي‎کنيد.

- دانسته هاي شما براي مشتريان بي‎اهميت است، مگر زماني که بدانند چقدر مي‎دانيد.

- امروزه معمولاً رابطه ايجاد شده بين مشتري و فروشنده پس از فروش هم حفظ مي‎شود. بنابراين تصميم به خريد به معناي تصميم براي ايجاد يک ارتباط بلند مدت است.

- به دليل پيچيدگي محصول/خدمت ارائه شده رابطه مهمتر از آن چيزي است که در معرض فروش قرار دارد.

بنابراين از بدو ايجاد فرايند فروش، ايجاد رابطه با مشتري حرف اول را مي‎زند. بر اين اساس مدل جديد که براي فروش ارائه مي‎شود کاملاً بر خلاف مدل قديمي است که قبلاً وجود داشت.

بنابراين طبق مدل جديد ايجاد حس اعتماد در مشتري امروزه از هر چيز ديگري مهمتر است. در اين زمينه يک قانون وجود دارد: «خوب گوش کردن باعث ايجاد اعتماد مي‎شود.» کليدهاي شنيدن به گونه‎اي موثر به قرار زيرند:

الف- به دقت به صحبتهاي طرف مقابل گوش کرده و بين صحبتهايش وقفه نيندازيد.

ب- قبل از پاسخگوئي اندکي تامل کنيد.

ج- براي روشنتر شدن منظور طرف مقابل اقدام به پرسيدن سوالهاي مناسب کنيد.

د- به طرف مقابل خود بازخور بدهيد. اين کار مي‎تواند تکرار آنچه او گفته در قالب عبارتهاي شما باشد. اين کار سبب کاهش ترس مشتري و افزايش حس اعتماد او مي‎شود.

 

4- مثلث طلائي فروش
مثلث طلائي فروش کليد موفقيت شما در آينده است. سه نوع مختلف براي فروش فروش وجود دارد:

الف- فروش مبتني بر رابطه (خود را به عنوان يک دوست معرفي کنيد.)

ب- فروش مبتني بر مشاوره (خود را در موقعيت يک حل کننده مساله و يک مشاور قرار دهيد.)

ج- فروش مبتني بر آموزش (خود را در موقعيت يک معلم قرار دهيد.)

بنابراين مثلث فروش مثلثي است که رابطه، مشاوره و آموزش در سه راس آن قرار گرفته و مشتري در مرکز آن قرار دارد.

از ديگر روشهاي موفق فروش روش مبتني بر قصه‎گوئي است. در اين روش هنگام معرفي محصول داستانهايي از موفقيت مشتريان قبلي بيان مي‎شود. بشر ذاتاً بيان قصه و داستان را دوست داشته و اين روش مي‎تواند تاثير فراواني داشته باشد. داستان تا سالهاي سال در ذهن باقي مي‎ماند ولي بيان واقعيت به شكل ساده و قالب غير داستاني در کمتر از 5 دقيقه به فراموشي سپرده خواهد شد.

 

4@5l@4@11@9@11@9@5xe" o:preferrelative="t" o:spt="75" coordsize="21600,21600">

 

5- قطعي ساختن و تکميل فرايند فروش
قانون- فروشندگان موفق پيشاپيش براي قطعي کردن و تکميل فروش برنامه‎ريزي مي‎کنند.

منظور از تکميل فروش همان خريد محصول توسط مشتري است. روشهاي مختلفي براي اتمام فرايند فروش وجود دارد که از آن جمله مي‎تواند از نوع دعوت کردن، انتخاب بين دو گزينه اختياري، تکميل بخشي از مرحله فروش (مثل تکميل يک فرم)، استفاده از آخرين بهانه مشتري به عنوان دليلي براي خريد محصول يا خدمت مورد ارائه اشاره کرد. هر چه در مرحله ايجاد اعتماد نسبت به محصول يا خدمت مورد ارائه بهتر عمل شود، احتمال خريد از جانب مشتري بالاتر رفته و تکميل فرايند فروش سريعتر و قطعي‎تر صورت مي‎گيرد.

گذشته از همه انواع مطرح شده چنانچه يک فروشنده موفق باشيد مي‎توانيد سوالي خلاقانه و زيرکانه به عنوان سوال پاياني براي مشتري چنان طرح کنيد که مطمئن باشيد او حتماً به شما پاسخ مثبت خواهد داد و درست در همان لحظه محصول شما را خريداري مي‎کند.

 

6- هفت راز فروش موفق
گام اول- جديت در هر آنچه که انجام مي‎‎دهيد. مصمم باشيد که در مسيرتان همواره رو به بالا و در جهت تعالي حرکت کنيد.

گام دوم- مهارت خود را براي فروش موفق مشخص کنيد. از اين مهارت براي رفع محدوديتهاي موجود بهره بگيريد. ساير مهارتهاي لازم را با تمرين و تکرار کسب کنيد.

گام سوم- با افراد مناسب مشورت کنيد. منظور اشخاص موثر، مثبت و موفق است، چرا که مصاحبت با اينگونه افراد حس مثبتي در شما ايجاد کرده و با افزايش انرژي شما حرکتتان به سوي موفقيت را تسريع مي‎کند.

گام چهارم- همواره در حفظ سلامتي خود کوشا باشيد. در اين مورد همواره به خاطر داشته باشيد که پيشگيري بهتر از درمان است.

گام پنجم- همواره به خود به عنوان بهترين در زمينه کاريتان بنگريد. براي اين منظور بايد تصورات ذهني خود را کنترل کنيد. بر خلاف افراد متوسط و سطح پايين که هميشه در انديشه آخرين شکست هستند، آنچه همواره در ذهن افراد موفق تداعي مي‎شود تصوير آخرين موفقيتشان است.

گام ششم- با خود به شيوه‎اي مثبت گفتگو کنيد. به اين منظور بايد مکالمات دروني‎تان را تحت کنترل درآوريد. براي رسيدن به چنين منشي همواره درباره اهداف خود بينديشيد.

گام هفتم- عملکرد مثبت؛ رفتن، حرکت، مشغوليت و نيز نوعي حس اضطرار را همواره در خود داشته باشيد.

افراد موفق همواره در حال فعاليت هستند و حتي لحظه‎اي دست از تلاش برنمي‎دارند.

 

روز سوم- تنظيم هدف و مديريت زمان
_ مقدمه- بازگشت به اصول اوليه
_ اهدافتان را واضح و شفاف کنيد.
_ توجه خود را به بازار معطوف کنيد.
_ روي اولويتهاي خود تمرکز کنيد.
_ خود را با هر تغيير سريع وفق دهيد.
_ هفت قانون موفقيت در قرن بيست و يکم

 

 

مقدمه- بازگشت به اصول اوليه
1- مديران برتر همواره بهتر از رقيبان خود مي‎انديشند.
2- چنانچه کسب و کارتان در آستانه ورشکستگي قرار گرفته است، در اين مقطع به دنبال يک دگرگوني باشيد.
3- در مورد هر آنچه که انجام مي‎دهيد از قانون 80 به 20 استفاده کنيد.
4- مهمترين واژه در عرصه کسب و کار موفق، واژه وضوح است.
5- کار اصلي خود را در هر يک از عرصه‎هاي زير مشخص کنيد.

1. شايستگيهاي اصلي و کليدي شما کدامند؟
2. خدمات و محصولات اصلي شما کدامند؟
3.مشتريان اصلي شما چه کساني هستند؟
4.افراد سرنوشت‎ساز و کليدي در زندگي شما کيستند؟
5. روشهاي کليدي شما در بازاريابي/فروش کدامند؟
6. چه خطرهاي عمده‎اي کسب و کار شما را تهديد مي‎کند.
7. نقاط قوت شما چيست؟
8.فرصتها و موقعيتهاي کليدي شما کدامند؟

6- محدوديتهايي که بر سر راه موفقيت در کسب و کارتان موجود است، تعيين کنيد.

7- روشهاي مشخص و خاصي براي اندازه‎گيري ميزان موفقيت در هر يک از کارهايتان داشته باشيد.

در پايان اين قسمت ذکر يک نکته ضروري است:
شما در کاري موفق مي‎شويد که توانائي بالقوه براي انجام آن را داريد، از انجام آن لذت مي‎بريد و در نهايت با آن مي‎توانيد سبب بروز حرکت و تحول شويد.

 

بخش اول- اهدافتان واضح و روشن باشند
1. وضوح کليد موفقيت در هر کسب و کاري است. به همين منظور بايد همواره به سوالات زير پاسخ دهيد:

- من کي هستم؟
- به کجا مي‎خواهم برسم؟
- چگونه مي‎خواهم و مي‎توانم به آنجا برسم؟

2. باورها و اعتقادات شما چيست؟ شرکت شما به خاطر کدام ويژگي‎اش معروف است؟ (ديگران شرکت شما را با چه خصيصه‎اي مي‎شناسند؟)

3. برنامه بلندت و چشم‎انداز متصور براي آينده شرکتتان چيست؟

4. وظيفه و ماموريت شما چيست؟ هم از لحاظ کيفي و هم از لحاظ کمي آن را مشخص کنيد.

5. هدف اصلي شما در کسب وکارتان چيست؟ آن‌را در قالب اينکه چگونه خدمات و محصولات خود را به مشتريان ارائه کنيد تعريف نمائيد.

6. اهداف ويژه شما در هر کدام از بخشهاي ويژه کسب و کارتان براي سه، شش، نه و دوازده ماه آينده چيست؟

7. براي رسيدن به اهداف مورد نظرتان چه اصول و موازيني بايد رعايت شود؟

8. براي دستيابي به اهداف در بازار پر رقابت امروز از چه استراتژي ويژه‎اي بايد بهره بگيريد؟

9. اولويتهاي کليدي شما براي موفقيت کدامند؟ (در حقيقت شما زمان را مديريت نمي‎کنيد، بلکه آنچه اولويت مي‎کنيد اولويت‌هايتان است.)

10. براي تضمين رسيدن به اهداف مشخص شده در برنامه‎تان چه فعاليتها و اموري هستند که هر روز بايد به آنها بپردازيد.

 

بخش دوم- تمرکز بر فروش

مي‎توان هر کسب و کاري را به مثلثي تشبيه کرد که در رئوس آن محصول يا خدمات (Product/Service)، فروش و بازاريابي (Sale & Marketing)، و مديريت و اجرا (Management & Administration) قرار دارند.

1. هدف- توليد درآمد، فروش و جريان سرمايه.
2. هدف از هر کسب و کار؟ يافتن و حفظ مشتري
3. ويژگيهاي بارز- موقعيت و مقام شما در بازار کنوني به چه صورت است؟
4. وجوه تمايز- چرا و چگونه محصول، خدمات و يا شرکت شما از سايرين متمايز مي‎شود و اصلاً وجوه تفوق شما نسبت به رقبا کدام است.
5. تقسيم بندي- رد کدام بخشهاي ويژه از بازار فروش محصول/خدمت شما مي‎توانيد حائز اهميت و برجسته باشيد.
6. تمرکز- کليد موفقيت شما در واقع همان تواناييتان در تمرکز همه جانبه بر مشترياني است كه بيشترين ظرفيت را دارند.
7. مشتري ايده‎آل را براي خود تعريف وتوصيف کنيد.
8. چرا اين فرد بايد از شما خريد کند؟
9. مزاياي رقابتي، ويژگيهاي منحصر به فرد و جالب توجه شما در چه زمينه‎هايي است؟

 

بخش سوم- تمرکز بر اولويتهاي اصلي

1. توانائي شما در تمرکز بر منابع محدود و صرف انرژي در مورد بالقوه‎ترين موقعيتها و فرصتها کليد موفقيت است.
2. قانون 80 به 20 را در هر موردي ائم از مشتري، محصولات، سود و روشهاي فروش استفاده کنيد.
3. ارزشمندترين کارها و فعاليتهايي که مي‎توانيد انجام دهيد کدام است؟
4. کليدي‎ترين نتايج در عرصه کسب و کارتان چه مي‎تواند باشد؟ (به کجا بايد برويد؟)
5. مهمترين عوامل موفقيت در مورد کسب و کارتان چيست؟ (چگونه بايد متوجه شويد به مقصد مناسب رسيده‎ايد و موفق شده‎ايد.)
6. هسته اصلي کسب و کارتان را در هر يک از زمينه‎هاي محصولات/خدمات، افراد و بازار مشخص کنيد.
7. آنچه را که شما و فقط خود شما با انجامش مي‎توانيد يک تفاوت واقعي ايجاد کنيد کدام است؟ (اين مهمترين سوالي است که بايد براي خود مطرح سازيد.)
8. سوال: ارزشمندترين استفاده‎اي که درست در اين لحظه از وقتم مي‎توانم داشته باشم چيست؟ (انتخاب بهترين و مهمترين و موثرترين کاري که درست در اين لحظه بايد انجام شود.)
9. منحني سود- ارزيابي محصولات/ خدمات ارائه شده
10. منحني بازده- ارزيابي عملکرد و فعاليت‎هايتان

 

بخش چهارم- آمادگي براي تغيير سريع
1. تغيير سريع صفت کليدي براي کسب موفقيت در مواقع بحراني است.
2. در مورد هر فعاليتي در کسب و کارتان (ائم از محصولات/خدمات، افراد، هزينه‎‎ها، محاسبات و پردازشهاي مالي و اقتصادي، سرمايه‎گذاري و ...) از روش تفکر بدون پيش‎فرض (Zero base thinking) بهره بگيريد.
3. اين توانايي را که وقتي شرايط حرکت سريع را ديکته مي‎کند، بتوانيد سريع حرکت كرده و آن را تقويت کنيد.
4. تمرين کنيد تا نسبت به هر آنچه انجام مي‎دهيد، ديدي تحليلي داشته باشيد.
5. تنها چهار راه وجود دارد که با انجامشان مي‎توانيد عملکرد کسب و کارتان را دگرگون سازيد: تعيين اکثريتها، اقليتها، شروع و خاتمه.

همواره اين چهار سوال را براي خود مطرح ساخته و به آن پاسخ دهيد:
- من سعي در انجام چه کاري دارم؟
- چگونه بايد آن‌را انجام دهم؟
- پيش‎فرضها و منابع من کدامند؟
- چگونه مي‎توانم آن را بهتر انجام دهم؟

6. همواره اين باور و اعتقاد را در خود حفظ کنيد که بايد کاري کاملاً متفاوت (و جديد) انجام دهيد.

در کل توجه داشته باشيد در مقاطع بحراني تصميم‎گيري بسيار مهم است، چرا که يک تصميم واحد در دو زمان مختلف مي‎تواند خوب يا بد باشد. پس بايد در هر موقعيت بهترين تصميم به سرعت اخذ و عملي شود.

 

بخش پنجم- هفت قانون براي موفقيت در قرن بيست و يکم
1. زندگي شما تنها زماني بهتر خواهد شد که شما بهترينها را از آن طلب کنيد.
2. اصلاً مهم نيست که از کجا آمده‎ايد، بلکه مهم اين است که به کجا مي‎رويد. (هيچ محدوديت و پاياني براي تصورات و تخيلات شما وجود ندارد، شما به هر کجا که بخواهيد –هر چقدر هم دور_ - مي‎توانيد برسيد.)
3. هر آنچه که ارزش خوب انجام شدن را دارد، بايد از همان ابتدا به خوبي انجام شود.
4. زادي عمل شما به مهارتتان در انتخاب بستگي دارد.
5. در هر مانع يا مشکلي که با آن مواجه مي‎شويد، بذر يک منفعت، سود يا موفقيت عالي نهفته است. (اگر به دنبال چيزهاي خوب باشيد حتماً آنها را مي‎يابيد.)
6. شما توانايي انجام تمام کارهاي لازم براي رسيدن به هر موفقيتي را که براي خود متصور هستيد داريد. (تنها کافي است با خود بگوئيد من زندگي‎ام را دگرگون خواهم ساخت.)
7. تنها محدوديتهاي که بر سر راه آنچه انجام مي‎دهيد وجود دارد محدوديتهايي است که بوسيله ترسها و ترديدهايتان به خود تحمل مي‎کنيد.

ختم کلام اينکه هر هدفي از هر نوعي قابل حصول است، تنها کافي است:
- آن را به طور صريح و واضح مشخص کرده و يادداشت نمائيد.
- براي آن برنامه‎ريزي کنيد.
- هر روز کاري براي دستيابي به آن انجام دهيد.




:: موضوعات مرتبط: پروتز سینه , تزریق بوتاکس و ژل , پروتز باسن , جراحی گوش , نظرات مردم درباره لیپوماتیک , میکرودرم ابریژن برای جوان سازی پوست , بیماری لیپودما و درمان آن , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ,
:: برچسب‌ها: فروش , فروش موفق , بازار , برایان تریسی , مدیریت , اقتصاد , ارتباط با مشتری , مشتری , ,
:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

اگر یک کسب و کار کوچک یا متوسط داشته باشید، احتمالاً فرق چندانی بین بخش بازاریابی و فروش قائل نیستید، چون نیروی کافی برای تمرکز جداگانه بر روی این دو بخش ندارید. به علاوه، فکر نمی‌کنید که این دو تفاوت چندانی با هم داشته باشند. اگر این حرف درست است، باید به شما خبری بدهم: بازاریابی و فروش با یکدیگر فرق بسیاری می‌کنند و در نتیجه، نیاز به تخصص‌های متفاوتی دارند. اگر قرار باشد بخش مارکتینگ فقط با هدف افزایش فروش فعلی اداره شود، کارکرد آن به پشتیبانی از فروش با یک تمرکز درون شرکتی محدود خواهد شد. اما اگر مارکتینگ جایگاه خود را در تیم مدیریت پیدا کند، می‌تواند تبدیل به یک المان رشد خوب با تمرکز برون شرکتی شود که فروش شما را هم افزایش می‌دهد.

پس بهتر است به جای اینکه بازاریابی و فروش را ادغام کنید، دو بخش جداگانه برای آنها در نظر بگیرید و کاری کنید که این دو بخش به خوبی یکدیگر را پشتیبانی کنند. به این ترتیب تضمین رشد تجارت شما بیشتر خواهد بود. البته این فقط حرف ما نیست. نتایج یک تحقیق علمی هم این موضوع را تائید می‌کند و به ما نشان می‌دهد شرکت‌هایی که دو بخش فروش و بازاریابی آنها جدا هستند، رشد بیشتری را نسبت به رقبا دارند. (در بخش‌های بعدی این مطلب، بیشتر در مورد این تحقیق صحبت می‌کنیم.)

با این حساب، احتمالاً بخواهید بدانید که تفاوت دو بخش فروش و بازاریابی دقیقاً چیست و هر کدام چه نقشی را در یک کسب و کار ایفا می‌کنند؟ در این مقاله بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد.
فروش = محصولی که موجود است را بفروشید

کار بخش فروش ساده است: این بخش باید آنچه موجود است را تبدیل به پول نقد کند. که یعنی سرنخ‌های فروش را تبدیل به مشتریانی می‌کند که به شرکت شما پول می‌دهند و اینکار، با تعامل مستقیم با مشتریان بالقوه برای متقاعدسازی آنها به خرید انجام می‌شود.

هر تجارتی دارای محصولات و خدمات مشخصی است که باید به فروش برسند. به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه نزدیک با مشتری (و گاهی همکاران) داشته باشند، مسیر فروش را هموار کنند، مخالفت‌های مشتری را از بین ببرند و در مورد قیمت و شرایط فروش چانه بزنند. معمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که دیگر نیروهای شرکت این نیاز مشتریان را برآورده می‌کنند.

فروش "به هر قیمت" چیست؟

نگاه بخش فروش از درون به بیرون یک شرکت، یعنی به سمت مشتری است. تمرکز آن بر زمان حال است. و افق دید آن نیز به این هفته، این ماه یا نهایتاً این فصل محدود می‌شود. دلیل این موضوع هم ساده است: اگر فروش بر زمان حال تمرکز نداشته باشد، هیچ تضمینی بر سود فعلی شرکت وجود نخواهد داشت.

بازاریابی = هم اکنون و در آینده، با مشتریان خود هم سو شوید

هدف معمول بازاریابی این است که مشتریان بالقوه را به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند کند و سرنخ فروش به وجود آورد. بنابراین فعالیت‌های آن شامل موارد زیر می‌شود:

بازاریابی "کثیف" چیست؟

پس یک نقش اصلی بخش بازاریابی این است که بازار کار را از نگاه یک مشتری بشناسد که مخاطب شرکت است و کمک کند که شرکت به سمتی حرکت کند که خواسته‌ها و نیازهای مشتری مذکور را در آینده برآورده کند. که یعنی کار بازاریابی این است که یک برند را به سمت بخش‌هایی از بازار و گروه‌هایی از مشتریان هدایت کند که شرکت بتواند در آنها رقابت کند و سود داشته باشد.

بگذارید ساده‌تر بگوییم: بازاریاب باید به برند کمک کند تا پیشنهادات، قیمت‌گذاری و روابط خود را به نحوی تغییر دهد که نیازهای مشتریان را بهتر برآورده کند و در نتیجه، فروش شرکت افزایش یابد.

البته، کار بازاریابان به همین خلاصه نمی‌شود. بخش مارکتینگ همچنین باید بتواند درک خود از بازار را به صورت ابزارها و تاکتیک‌هایی در آورد تا به وسیله آنها شرکت بتواند سهم بیشتری از بازار را جذب کند، روابط (معمولاً دیجیتال) را مستحکم کند و سرنخ‌های فروش بیشتری را ایجاد کند. بازاریابی همچنین می‌تواند بخش فروش را به بخشی از بازار بفرستد که باید شکار خود را انجام دهد و فشنگ‌های مورد نظر را در اختیار آنها قرار دهد. البته توجه داشته باشید که وقتی کارکرد بازاریابی فقط در کمک به تیم فروش در زمان حال خلاصه شود، کسب و کار شما آینده را از دست خواهد داد.
حتما بخوانید:  فرهنگ واژگان بازاریابی دیجیتال
بدون بازاریابی، فروش ضربه خواهد خورد

حتی بهترین شکارچی هم نمی‌تواند با شلیک تیرهای مشقی به سمت هدف‌های بی‌فایده، برای شام خانوادۀ خود چیزی دست و پا کند. (می‌دانم، ما که قصد شکار کسی را نداریم. ما خدماتی با ارزش را به آن آدم‌هایی ارائه می‌دهیم که قدرشان را بدانند.)

فروش بدون بازاریابی درست!

بازار مدام در حال تغییر است و این موضوع می‌تواند فروش را تحت تاثیر قرار دهد. و اینجاست که بازاریابی نقش مهمی را ایفا می‌کند. بخش مارکتینگ باید شرکت را برای این تغییرها آماده کند و به شکارچیان آن (یا همان فروشندگان) کمک کند که بفهمند کجاها باید شکار کنند و مهمات درست را هم در اختیارشان بگذارد.

اگر قرار باشد که بازاریابی فقط مهمات امروز را تهیه کند، چطور قرار است بفهمیم که صنعت ما به کدام سمت حرکت می‌کند و چگونه باید نسبت به این موضوع واکنش نشان دهیم؟ و به این ترتیب است که رشدِ کسب و کار ما محدود خواهد شد.
نیازمند دریافت مشاوره در زمینۀ بازاریابی دیجیتال هستید؟

تجارب گذشته به ما اجازه می‌دهد تا بتوانیم به شما در زمینه برندینگ و بازاریابی دیجیتال کمک کنیم.


اصلاً قرار نیست که یک نفر مسئولیت هر دو بخش بازاریابی و فروش را به عهده داشته باشد. چرا؟ چون تمرکز بر زمان حال و پیش بردن فروش نیاز به مهارت‌هایی دارد که چندان با نگاه رو به آینده و مشتری‌محور بخش بازاریابی همخوانی ندارند.

بگذارید کمی بیشتر در این مورد توضیح بدهیم:

معمولاً تیم فروش احساس می‌کند که درک خوبی از مشتریان و نیازهایشان دارد. اما این نگاه آنها کمی با واقعیّت فاصله دارد. چرا؟ چون مشتری همیشه در پس‌زمینه مکالمات فروش، می‌تواند تلاش فروشنده برای ترغیب خود را حس کند. در نتیجه، هیچوقت به طور کامل و شفاف در مورد نیازها و خواسته‌ها خود حرف نخواهد زد.

بازاریابی و فروش در کنار هم

برای اینکه یک شرکت واقعاً بتواند رشد داشته باشد، کسی باید از پنجره به بیرون نگاه کند و ببیند که شرکت در آینده باید به چه سمتی حرکت کند. در بسیاری از شرکت‌ها، معمولاً وظیفه این بخش بر گردن مدیر اصلی است و نقش بازاریابی صرفاً همراهی تیم فروش است. اما وقتی که یک شرکت رشد می‌کند، مدیریت به تنهایی تبدیل به یک شغل دائمی می‌شود و ممکن است نقش استراتژیک مارکتینگ به فراموشی سپرده شود.
یک تحقیق جالب در مورد تاثیر بازاریابی در رشد شرکت

بازاریابی به روش علمی

بگذارید برای اینکه اهمیّت جدا بودن دو بخش بازاریابی و فروش را بهتر درک کنید، نتایج یک تحقیق در این زمینه را با شما به اشتراک بگذاریم. این تحقیق که در اواخر سال ۲۰۱۱ توسط دانشگاه تکزاس آمریکا انجام شد، به بررسی نزدیک به ۲۰۰ مدیر از کسب و کارهای میانۀ بازار در ۲۷ صنعت مختلف پرداخته و نتایج جالبی در این زمینه یافته است.

اینجا قرار است به یکی از نتایج جالب این تحقیق نگاه کنیم: بازاریابی یک نقش کلیدی در رشد شرکت‌ها ایفا می‌کند. وقتی یک شرکتT در تیم مدیریتی خود از افرادی با تجربه در زمینۀ مارکتینگ بهره می‌برد، رشد بیشتری را تجربه خواهد کرد و حتی در تبدیل فرصت‌ها به واقعیّت هم بهتر عمل می‌کند. به علاوه چنین شرکتی حتی در شناسایی تاثیر روش‌های بازاریابی و تبلیغات خود هم مهارت بیشتری دارد و در نتیجه می‌تواند بازدهی بیشتری از برنامه‌های مارکتینگ خود داشته باشد. البته این موضوع تا حدی در مورد آن شرکت‌هایی که هر چند بازاریابان با تجربه ندارند، اما از اصول مارکتینگ پیروی می‌کنند هم صادق است.

اما با وجود تاثیر بالای بازاریابی در رشد، ۵۹% از شرکت‌های مورد بررسی، اصلاً بخشی به اسم بازاریابی در شرکت خود نداشتند.



:: موضوعات مرتبط: پروتز سینه , تزریق بوتاکس و ژل , پروتز باسن , جراحی گوش , نظرات مردم درباره لیپوماتیک , میکرودرم ابریژن برای جوان سازی پوست , بیماری لیپودما و درمان آن , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ,
:: برچسب‌ها: کسب و کار , بازاریابی , فروش , فروشندگان , مشتری , فروش به هر قیمت , ,
:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

مباحث مرتبط با انرژی و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی نخستین بار در سال‌های بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ در جهان مطرح شد، اما پیشنهاد این رشته به عنوان یک حوزه‌ی علمی میان رشته‌ای به قرن نوزدهم باز می‌گردد. در سال ۱۸۶۵ میلادی ، اقتصاد‌دان انگلیسی به نام “جی‌ونز” (Jevons) در کتاب خود تحت عنوان « معمای ذغال سنگ » نگرانی خود را از کاهش محتوم ذخایر ذغال سنگ اظهار داشت. در آن زمان با اختراع موتور بخار، ذغال سنگ به قلب تپنده صنعتی شدن در انگلستان و سایر کشورهای اروپایی تبدیل شده بود. بنابراین نگرانی “جی‌ونز” حداقل تا زمانی که نفت به عنوان یک حامل انرژی جدید و جایگزین قدرتمند ذغال سنگ مطرح نشده بود، بی اساس نبود.
“هاتلینگ” از پیشگامان اقتصاد انرژی و اقتصاد منابع طبیعی، توانست با یک کار علمی مهم از مبانی اقتصادی، روش جامعی برای استخراج مسیر قیمت منابع طبیعی پایان‌پذیر ابداع کند. این روش که امروزه به نام وی، “قاعده هاتلینگ” خوانده می‌شود را می‌توان نخستین پیوند میان علم اقتصاد و مباحث انرژی و بنابراین نقطه آغاز رشته اقتصاد انرژی دانست.
امروزه، اهمیت انرژی و آثار آن بر کسی پوشیده نیست. واقعیت این است که انرژی توانسته است در همه ابعاد زندگی انسان‌ها، از نیازهای اولیه گرفته تا سیاست‌، توسعه و حتی فرهنگ به نوعی وارد ‌شود. بنابراین ارائه تعریفی دقیق از اقتصاد انرژی به مثابه یک رشته علمی آسان نیست. زیست شناسی را می‌توان علم مطالعه موجودات زنده نامید. به همین روال نجوم، ستاره شناسی، فیزیک، زمین شناسی و سایر علوم پایه را نیز می‌توان تعریف و قلمرو آنان را تحدید نمود. اما در مورد علوم اجتماعی همچون اقتصاد، علوم سیاسی و جامعه شناسی کار کمی دشوارتر می‌شود، چراکه موضوع این علوم انسان‌ها هستند و معرفی یک رشته علمی با عبارت «شناخت انسان‌ها» بیش از اینکه کمکی به درک موضوع کند، گمراه کننده است.
اقتصاد انرژی به عنوان یک رشته علمی ـ یا بهتر است بگوییم یک حوزه علمی میان رشته‌ای ـ شناخته می‌شود و اشتراکاتی با علوم پایه ( زمین شناسی، مهندسی انرژی، فیزیک و … ) و با علوم اجتماعی ( بیش از همه اقتصاد و پس از آن علوم سیاسی، جامعه شناسی، حقوق و … ) دارد. بنابراین وسیع‌تر از آن است که بتوان آن را به یک تعریف کوتاه محدود کرد. به همین دلیل است که تعاریفی چون «علم مطالعه منابع و مصارف انرژی» و امثال آن نمی‌توانند همه ابعاد این رشته را تبیین نمایند. بنابراین برای شناخت بهتر این رشته علمی در ابتدا ضرورتی است محورهای اصلی آن را برشماریم. آنچه واضح است،این رشته بیشترین ارتباط را با علم اقتصاد دارد و از میان حوزه‌های مختلف علوم اقتصادی، مباحث ذیل بیشترین کاربرد را در این رشته دارند: اقتصاد خرد ، اقتصاد کلان ، اقتصاد منابع طبیعی ، اقتصاد سنجی و تجارت بین الملل؛ اما محورهای اصلی اقتصاد انرژی که در سال‌های اخیر بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته‌ است؛ عبارتند از:
۱) تراز انرژی:
فارغ از ساز و کارهای تامین منابع ( عرضه انرژی) و محل‌های مصارف ( تقاضای انرژی)، مبحث تراز انرژی به بررسی جریان انرژی در سطوح مختلف منطقه‌ای، استانی یا ایالتی، کشوری و بین المللی می‌پردازد. اینکه مراکز عرضه و مصرف انرژی در کجا واقع شده‌اند، جریان ارتباطی میان مراکز تولید و مصرف چگونه برقرار می‌شود، ورودی‌ها ( تزریق) و خروجی‌ها ( نشستی) به جریان انرژی چه ساز و کارها و آثاری دارند و مسائلی از این دست، همگی در این حوزه می‌گنجد. ترکیب مباحث فوق با جغرافیای سیاسی، انسانی و جغرافیای توسعه یافتگی مباحث جالبی را در اقتصاد توسعه و اقتصاد سیاسی انرژی می‌گشاید.
۲) عرضه‌ی انرژی:
هم اکنون بخش عمده منابع انرژی علی رغم اینکه پتانسیل زیادی برای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر نور خورشید، باد، امواج و گرمای زمین وجود دارد، همچنان از استخراج ذخایر پایان‌پذیر سوخت‌های فسیلی تامین می‌شوند.
ماهیت پایان‌پذیری و کمیابی موجب شده است مبحث عرضه انرژی ( به ویژه سوخت‌های فسیلی‌ ) بر خلاف عرضه کالاها و خدمات ( که عمدتاً متاثر از ساختار هزینه تولید است )، متاثر از یک عامل مهم دیگر به نام “رانت کمیابی” نیز باشد. به بیان دیگر ، منابع پایان پذیر انرژی دارای ارزش ذاتی هستند، به‌گونه‌ای که حتی اگر به صورت ذخیره بمانند و استخراج نشوند، ارزش ذاتی دارند. این ارزش ذاتی در تعیین ساختار عرضه آنها، اثری مجزا از اثر هزینه استخراج، هزینه‌های حمل ، بازاریابی و فروش دارد.
در بحث عرضه انرژی مسایل دیگری نیز بررسی می‌شوند، مسائلی از قبیل ترکیب عرضه انرژی در مقیاس‌های مختلف منطقه‌ای، کشوری و بین المللی، دورنمای ذخایر باقی مانده و عرضه سازمان‌های بین المللی عرضه کنندگان، نقش و اهمیت آن‌ها در بازار عرضه انرژی، سرمایه‌گذاری در منابع انرژی و پیامدهای آن، حساسیت و کشش پذیری عرضه در قبال شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی.
۳) تقاضای انرژی:
مصارف حیاتی انرژی در جریان تولید ملی و جهانی کالاها و خدمات موجب شده است بر خلاف عرضه انرژی که مختص مناطق خاص یا کشورهای خاصی است، تقاضای انرژی کمابیش در تمام کشورهای جهان عمومیت داشته باشد. به همین دلیل است که اقتصاد جهان به سرعت در مقابل نوسانات بازار انرژی عکس العمل نشان می‌دهد. امروزه کمتر مدل رشد اقتصادی را می‌توان یافت که در آن انرژی به عنوان یک نهاد کلیدی ایفای نقش نکند.
در مبحث تقاضای انرژی مسائل متنوعی مطرح می‌شوند: تفکیک مصارف انرژی و ارتباط آن با سطح توسعه یافتگی، عوامل موثر بر تقاضای انرژی، سیاست‌های مدیریت تقاضای انرژی، کشش‌های تقاضای انرژی و ارتباط آن‌ با توسعه یافتگی، ارتباط میان الگوی رشد اقتصادی و تقاضای انرژی و …
۴) بازارهای انرژی:
مبحث بازارها و تجارت انرژی یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین بخش‌های اقتصاد انرژی است. بازارهای انرژی محل تراکنش میان عرضه کنندگان و متقاضیان انرژی است؛ جایی که قیمت انرژی تعیین می‌شود و آثار گسترده خود را بر اقتصاد، سیاست و اجتماع بر جای می‌گذارد.
شناخت انواع بازارهای انرژی، به تفکیک نوع حامل انرژی از زیربخش‌های عمده این مبحث است. برای مثال در مورد نفت، بررسی و شناخت بازارهای مبادلات مالی و فیزیکی نفت، انواع روش‌های مبادله نفت، قراردادهای متنوع موجود در بازارهای مالی ( قراردادهای آتی، سلف و سوآپ ) و اثر آن‌ها بر تعیین بهای جهانی نفت از مباحث اصلی هستند.
در بخش برق مباحث آزاد سازی انرژی برق و راه اندازی بازار برق ( در ادامه موج فرآیند خصوصی سازی که از اروپا به ویژه بریتانیا شروع شد )، مقررات زدایی یا اصلاح مقررات عرضه و تقاضای برق و انطباق بازاری برق با محدودیت فنی و فیزیکی تبادل برق از مباحث جالبی هستند که قدمت زیادی در اقتصاد انرژی ندارند.
روش‌های تعیین قیمت در بازارها، واکنش‌ بازارها به متغیرهای دورن‌زا و برنزای اقتصادی و سیاسی، هدایت کنندگان بازارها و ساختارهای مالی و پولی موازی و مکمل بازارهای انرژی از دیگر مباحث مهم این حوزه هستند.
۵) کارآیی انرژی:
انرژی یکی از نهاده‌های کلیدی تولید است و هزینه آن تاثیر زیادی در بهای تمام شده محصولات دارد. از سوی دیگر ، همانطور که اشاره شد انرژی‌های پایان‌پذیر و کمیاب، هم اکنون ارزانترین حامل‌های انرژی هستند. استفاده از انرژی‌های پایان ناپذیر و انرژی‌های پاک ( نور خورشید، باد، امواج و … ) نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگین و فن‌آوری پیشرفته است و همین وضعیت موجب می‌شود انرژی‌های پایان ناپذیر نسبت به سوخت‌های فسیلی مزیت قیمتی نداشته باشند. با این حال سوخت‌های فسیلی نیز چندان ارزان نیستند و با روند مصرف فعلی، زمان زیادی تا اتمام ذخایر موجود باقی نمانده است. بنابراین صرفه جویی و مصرف بهینه که در مورد همه نهاده‌های تولیدی مهم است، در مورد منابع پایان پذیر انرژی اهمیت حیاتی دارد.
برای کارآیی یک تعریف علمی جامع در مهندسی مکانیک و مهندسی برق وجود دارد: کارآیی برابر است با نسبت انرژی ( یا کار ) ورودی به سیستم به انرژی ( کار ) خروجی از سیستم. شاخص کارآیی یک عدد بدون بعد ( بدون واحد ) است و معمولاً بر حسب درصد بیان می‌شود. برای مثال کارآیی یک واحد نیروگاه گازی برابر است با ارزش حرارتی گاز ورودی به توربین ( بر حسب ژول) نسبت به انرژی الکتریکی خروجی از ژنراتور ( برحسب ژول).
امروزه عده زیادی از دانشمندان تنها راهکار مشکلات بزرگی مثل گرم شدن هوای زمین، امنیت عرضه انرژی و پایان ذخایر سوخت‌های فسیلی را توجه به کارآیی انرژی در ساخت خانه‌ها، خودروها، وسایل برقی و نیز در نحوه اداره کسب و کارها، شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌دانند.
از سال ۱۹۷۳ میلادی، همزمان با شوک اول نفتی بحث‌های داغ کارآیی انرژی همواره مطرح بوده است اما تا سال‌های اخیر و اوج گرفتن دوباره بهای نفت، کمتر مبنای سیاست‌گزاری بوده‌اند. نکته بسیار مهم در مورد کارآیی انرژی این است که کارآ کردن مصرف انرژی باید توجیه اقتصادی داشته باشد. بدون شک حرکت به سوی کارآیی انرژی مستلزم سرمایه‌گذاری است؛ اما این سرمایه‌گذاری تا زمانی توجیه خواهد داشت که عواید حاصل از صرفه جویی در مصرف انرژی در نتیجه افزیاش کارآیی، از هزینه سرمایه‌گذاری برای افزیاش کارآیی بیشتر باشد. به همین دلیل است که با وجود یارانه‌های سنگین انرژی قیمت تمام شده بسیار ارزان انواع انرژی ( گاز، سوخت و برق) در کشور ما، عملاً تلاش برای بهینه سازی مصرف انرژی و افزایش کارآیی محکوم به شکست بوده است.
۱-۵) شدت انرژی
یکی از مهمترین شاخص‌ها برای بخش کارآیی انرژی در سطح کلان، شاخص شدت انرژی است. البته برای کارآیی انرژی علاوه بر شاخص کلی فوق، شاخص‌های دیگری نیز برای بخش‌های مختلف اقتصاد ( حمل و نقل، خانوار، کشاورزی، صنعت، خدمات و … ) تعریف می‌شود. شاخص شدت انرژی، طبق تعریف زیر مجموعه شاخص‌های کارآیی انرژی است اما همبستگی بالایی با آن دارد. شدت انرژی به بیان ساده عبارت است از ؛ میزان انرژی صرف شده برای تولید یک واحد از تولید ناخالص داخلی.
بر پایه آمارهای گزارش سال ۲۰۰۶ انجمن اطلاعات انرژی آمریکا، ایران از لحاظ شدت انرژی در رتبه دوم جهان قرار دارد. طبق این گزارش برای هر دلار تولید ناخالص داخلی در ایران ۸/۱۰ مگاژول انرژی مصرف می‌شود. این جایگاه با توجه به قیمت انرژی و روند کاهش ذخایر نفتی و گازی بسیار نامطلوب است. از علل اصلی این وضعیت، یارانه سنگین انرژی و غیر واقعی بودن قیمت انرژی در کشور است.
۶) چالش‌های زیست محیطی :
از زمان انقلاب صنعتی انگلستان که آغاز مصرف انبوه زغال سنگ در صنایع و حمل و نقل بود، مساله آلودگی‌های سوخت‌های فسیلی همواره مطرح بوده است. همانطور که اشاره شد انرژی‌های پاک و تجدید پذیر عموما نسبت به سوخت‌های فسیلی گرانتر تمام می‌شوند. از قرن هجدهم به بعد، جهان شاهد مصرف روزافزون سوخت‌های فسیلی بوده است. یکی از مهمترین محصولات جانبی سوخت‌های فسیلی، آلودگی است. فرآیند احتراق با ایجاد دود موجب آلودگی محیط زیست می‌شود. هر چند آلودگی‌های همراه را می‌توان کاهش داد اما مساله تنها دود نیست. مشکل بزرگتر که در سال‌های بسیار مورد بحث قرار گرفته است، افزایش گازهای گلخانه‌ای است. افزایش غلظت گاز دی اکسید کربن که محصول اصلی فرآیند احتراق است، در جو زمین موجب تشدید پدیده اثر گلخانه‌ای و افزایش تدریجی دمای زمین می‌شود. افزایش دمای زمین نیز موجب تغییرات مخرب متعددی در زیست بوم زمین می‌شود که مهمترین آنها عبارتند از آب شدن یخ‌های قطبی و بالا آمدن سطح آب اقیانوس‌ها و در خط انقراض قرار گرفتن گونه‌های جانوری و گیاهی به علت زمانبر بودن فرآیند سازگاری آنها با محیط .
آلودگی یک کالای عمومی در عین حال یک کالای بد ( کالایی که مصرف آن با کاهش مطلوبیت همراه است ) می‌باشد. به همین دلیل عرضه آن توسط صنایع آلوده کننده موجب نارضایتی جامعه می‌شود. کنترل آلودگی در اقتصاد‌های توسعه یافته به حدی اهمیت دارد که مجموعه قوانین مدونی برای کنترل آلودگی، استانداردهای آلودگی و مالیات بر آلودگی وضع شده است.
در بسیاری از کشورهای اروپایی، به هر واحد صنعتی یک سهمیه مجاز تولید دی‌اکسید کربن داده می‌شود. جریمه تخطی از این سهمیه آن چنان بالا است که واحدهای صنعتی ترجیح می‌دهند با اقدامات مناسب و استفاده از فن‌آوری‌های جدید میزان تولید خود را با توجه به سقف مجاز آلودگی‌شان بهینه کنند. همچنین در بسیاری از این کشورها بازارهایی برای خرید و فروش مجوزهای انتشار آلاینده‌ها وجود دارد. برای مثال، اگر یک کارخانه‌ با مجوز انتشار ۱۰۰ واحد دی‌ اکسید کربن، بتواند با بهبود روش تولید ۶۰ واحد آلاینده منتشر کند، ۴۰ واحد سهمیه استفاده نشده خود را می تواند در بازار عرضه و بابت آن مبلغ خوبی از متقاضیان دریافت نماید.
۷) انرژی و رشد اقتصادی:
شاخص‌های مختلفی برای تبیین ارتباط میان انرژی و رشد اقتصادی تدوین شده است. بررسی رابطه علت و معلولی میان انرژی و رشد اقتصادی نیز از مباحث جالب این حوزه است. اثر نوسانات بازار نفت بر رشد اقتصادی جهان طی چند سال اخیر کاملاً مشهود است. حتی عده‌ای این بحث را با انگیزه‌های سیاسی قدرت‌های بزرگ نیز ارتباط می‌دهند. یک مثال ملموس رشد اقتصادی سریع دو کشور چین و هند طی سال‌های اخیر است. بسیاری از کارشناسان معتقدند بخش بزرگی از افزایش صد دلاری بهای نفت طی دو سال اخیر ناشی از افزایش تقاضای این دو اقتصاد نوظهور است. به عبارت دیگر، دو کشور چین و هند به خاطر سنگین بودن وزن تقاضایشان توانسته‌اند تراز نفت جهان را نامتعادل کنند و موجب افزایش بهای نفت شوند؛ این نمایانگر اثر رشد اقتصادی بر بهای انرژی است.
اما یک دیدگاه سیاسی دیگر نیز می‌توان به این موضوع داشت؛ برای نمونه آمریکا با حمله به عراق و ناامن کردن منطقه خاورمیانه موجب شد بهای نفت در بازارهای جهانی به شدت رشد کند. افزایش بهای نفت موجب می‌شود رقبای نوظهور آمریکا در اقتصاد جهانی با افزایش هزینه تولید و کاهش توان رقابتی در بازارهای جهانی مواجه شوند. بنابراین از سرعت رشد اقتصادی این کشور به نفع بازیگران قدیمی اقتصاد جهانی کاسته می‌شود. این نمونه‌ای از اثر انرژی بر رشد اقتصادی است.
۸) انرژی و توسعه :
توسعه مفهومی فراتر از رشد اقتصادی دارد. توسعه حائز ابعاد مختلف فرهنگی ، سیاسی،‌ اجتماعی و اقتصادی است. متاسفانه علی رغم ارزش فراوان و حیاتی منابع انرژی و منابع طبیعی، نقشه‌ توسعه یافتگی جهانی انطباق اندکی با نقشه توزیع منابع طبیعی دارد. هنوز نیز بسیاری از کشورهای غنی از انرژی منابع طبیعی درست مثل دوران استعمار به خام فروشی ثروت‌های طبیعی خود به استعمارگران سابق مشغول‌اند.
اینکه اصولا منابع طبیعی فراوان می‌توانند موتور توسعه یک کشور باشند یا خیر بحث جالبی است که موضوع نظریه “نفرین منابع” است. طبق این نظریه (نفرین منابع) فراوانی منابع طبیعی در یک کشور لزوماً به توسعه یافتگی آن کشور کمک نمی‌کند حتی ممکن است مانع توسعه یافتگی شود. بعد اقتصادی این نظریه بیشتر بر نظریه‌ بیماری هلندی ( که اقتصاد ما نیز علائمی از آن را نشان می‌دهد) مبتنی است. بعد فرهنگی این نظریه بر این دلالت دارد که در کشورهای غنی از منابع طبیعی بازده سرمایه‌گذاری روی آموزش، نیروی انسانی و فرهنگ طی یک دوره بلند مدت محقق می‌شود و بازدهی هنگفت سرمایه‌گذاری روی منابع طبیعی ( به ویژه نفت و گاز) به سرعت عاید حکومت می‌شود؛ بنابراین سرمایه‌گذاری روی آموزش و فرهنگ ظاهرا سودآور نیست و توسعه فرهنگی به کندی محقق می‌شود. در بعد توسعه سیاسی نیز نظریه “نفرین منابع” آشکار می‌دارد حکومت‌های کشورهای غنی از منابع طبیعی، بر عواید حاصل از فروش این منابع متکی‌اند و نه بر مالیات‌های جمع‌آوری شده از مردم. بنابراین عنصر پاسخگویی دولت در قبال جامعه، که سنگ زیربنای حقوق سیاسی جامعه و توسعه یافتگی سیاسی است، وجود ندارد یا کم اثر است.
۹) سیاست‌گزاری انرژی:
به دلیل نقش حیاتی انرژی در اقتصاد هر کشور ، چه تولید کننده انرژی باشد و چه مصرف کننده آن، هر کشور برای حرکت صحیح در مسیر رشد و توسعه نیازمند سیاست‌گزاری انرژی و تدوین مجموعه سیاست‌های انرژی است.
سیاست انرژی سندی است که دولت هر کشور برای تعیین الزامات بخش انرژی در مسیر از پیش تعیین شده رشد و توسعه اقتصادی تدوین می‌کند. سیاست‌ انرژی حاوی دستورات و دلالت‌های سیاستی در حوزه‌های تولید، توزیع و مصرف انرژی است.
اعمال سیاست‌های انرژی در قالب مقررات، پیمان‌های بین المللی، ایجاد انگیزه برای سرمایه‌گذاران در حوزه انرژی، تدوین راهکارها و مقررات صرفه جویی انرژی، وضع مالیات و سایر ابزارهای اعمال سیاست‌های دولت نمود می‌یابد.
سیاست انرژی معمولاً حاوی بخش‌های زیر است:
ـ تبیین و تصریح سیاست‌ ملی در زمینه‌های برنامه‌ریزی، تولید، توزیع و مصرف انرژی.
ـ مقررات مربوط به کاربردهای تجاری و تولید انرژی.
ـ مقررات ناظر و نافذ بر نحوه مصرف انرژی ( مثل استانداردهای کارآیی یا استانداردهای آلایندگی).
ـ الزاماتی بر سازمان‌های دولتی دخیل در بخش انرژی.
ـ سیاست‌های مالی قابل اعمال بر بخش انرژی ( مالیات‌ها و یارانه‌ها ).
ـ تامین امنیت انرژی به واسطه پیمان‌های بین المللی ، موافقت‌ نامه‌های تجاری ، روابط خاص با صادر کنندگان و یا وارد کنندگان عمده انرژی.
ـ استانداردها و الزامات زیست محیطی ناظر به بخش انرژی.
اما پیش از تدوین سیاست انرژی باید به یکسری پرسش‌ها پاسخ داده شود و همچنین مجموعه‌ای از فروض اتخاذ شوند. مهمترین پیش ملاحظات قبل از تدوین سیاست انرژی عبارتند از:
ـ هدف بلند مدت رشد اقتصادی.
ـ هدف بلند مدت خودکفایی انرژی.
ـ دور نمای جمعیت کشور و حداکثر جمعیت مجاز با توجه به کمیابی منابع انرژی.
ـ پیش‌بینی ترکیب مصرف انرژی در بخش‌های مختلف.
ـ اهداف بلند مدت شدت انرژی و کارآیی انرژی.
ـ نحوه نگرش به آثار جانبی انرژی ( آلودگی ).
ـ تبیین اهداف سیاست انرژی در سطح شهری، ایالتی، استانی و ملی.
ـ ابزارهای اجرایی موجود و مورد نیاز برای اعمال سیاست‌ انرژی ( مالیات، یارانه، سهمیه بندی و … )
۱۰) انرژی‌های نو :
با افزایش قیمت حامل‌های سوختی با منشاء فسیلی و نیز مشکلات زیادی که این منابع انرژی برای محیط زیست ایجاد می‌کنند، انرژی‌های نو ( که پیشتر در هنگام شوک اول نفت یکبار مطرح شده و به دلیل محدودیت‌های فنی تا حدود زیادی رها شده بود ) دوباره بحث انگیز و پر طرفدار شده‌اند.
اخیراً روش‌های جدید استحصال انرژی از نور خورشید، انرژی امواج، انرژی گرمای زمین، پیل سوختی، بیوماس، انرژی باد ، انرژی هسته‌ای و… توانسته‌اند سرمایه‌گذاری‌های خوبی جذب کنند. نتایج تحقیقات در مورد انرژی‌های نو ، بسیار نوید بخش هستند.
باید به این نکته توجه کرد که توسعه انرژی‌های نو دو بخش دارد؛ فنی و اقتصادی. آنچه مسلم است به لحاظ فنی مشکل غیر قابل حلی برای انرژی‌های نو وجود ندارد. اما شکل اصلی، شکل اقتصادی است؛ آیا سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نو ، اقتصادی و به صرفه است؟ برای مثال طبق یک برآورد ساده، هزینه‌های سرمایه‌گذاری برای تولید یک مگاوات برق با توربین‌های بادی بالغ بر ۵/۲ میلیون یورو است. در حالی که هر مگاوات برق با توربین گازی سیکل ساده تنها به ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار یورو سرمایه‌گذاری نیاز دارد. به علاوه اینکه برای هر توربین بادی به توان ۶۷/۰ مگاوات به ۲۵۰۰ متر مربع زمین نیاز است، در حالی که یک واحد ۱۶۰ مگاواتی گازی شامل توربین و ژنراتور و پست انتقال و سیستم خنک کننده تنها به ۲۰۰۰ متر مربع زمین نیاز دارد.
استفاده از انرژی‌های نو ، نیازمند تغییر فرهنگ و عادات مصرفی نیز هست. در حال حاضر، در بخش‌های وسیعی از ایران می‌توان با هزینه اندک یک اجاق خورشیدی برای پخت و پز یا گرم کردن آب استحمام تهیه کرد اما به علت تغییر نکردن عادات مصرفی مردم ممکن است این طرح با شکست مواجه شود.
در هر حال رویکرد به انرژی‌های نو، به ویژه انرژی‌ نور خورشید به عنوان منبع دائمی گرما و نور، در آینده نزدیک اجتناب ناپذیر خواهد بود. کشورهای غنی از منابع هیدروکربنی مانند ایران، علی‌رغم پتانسیل فراوان تولید انرژی از منابع پایان ناپذیر، تاکنون تلاش قابل توجهی برای توسعه انرژی‌های نو انجام نداده‌اند و آینده‌ای که با اتمام ذخایر پایان پذیر نفتی به وارد کننده انرژی تبدیل شویم، چندان دور نخواهد بود.
در پایان باید گفت، اقتصاد انرژی، رشته‌ای است که اکثر مختصات یک دانش پایه‌ای با رویکردها و روشهای علمی و منطقی را دارد. پتانسیل‌ بالای مسایل اقتصادی انرژی برای ترکیب با نگرش‌های سایر رشته‌های علوم اجتماعی و علوم پایه توان تحلیلی بالایی را در این رشته ایجاب می‌کند.
سرفصل‌های فوق همه مباحث و حوزه‌های علم اقتصاد انرژی نیستند ضمن اینکه آنچه در این نوشتار مختصر آمد، تنها چند سطری برای آشنایی با مسایل اصلی هر حوزه بود. در مقالات بعدی سعی می شود به هر یک از این سر فصل‌ها به صورت تفصیلی پرداخته شود.



:: موضوعات مرتبط: , پروتز سینه , تزریق بوتاکس و ژل , پروتز باسن , جراحی گوش , لاغری موضعی با کرایولیپولیز , بیماری لیپودما و درمان آن , مراقبت های قبل از لیپوماتیک , ,
:: برچسب‌ها: اقتصاد , اقتصاد انرژی , اقتصاد انرژی , بحران نفتی , هاتلینگ , اقتصاد منابع طبیعی ,
:: بازدید از این مطلب : 538
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 ارديبهشت 1396 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد